حکایت طول و عرض عمر
برگرفته شده از کتاب: لطفا گوسفند نباشید!
راستی عمر مفید شما چقدر است؟
حکایت:
مورخان می نویسند: اسکندر روزی به یکی از شهرهای ایران حمله می کند، با کمال تعجب مشاهده می کند که دروازه آن شهر باز است و با این که خبر آمدن او در شهر پیچیده بود، مردم زندگی عادی خود را ادامه می دادند.
این موضوع باعث حیرت اسکندر بود، زیرا در هر شهری که صدای سم اسبان لشکر او به گوش می رسید عده ای از مردم آن شهر از وحشت بی هوش می شدند و...
ارسال توسط کاظم احمدی
آخرین مطالب