مدیریت. موفقیت. داستان کوتاه. شعر و...
به نام دوست که هر چه داریم از اوست

راز خوشبختی

تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی»نزد خردمندی فرستاد.پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید.
مرد خردمندی که او در جستجویش بود، آنجا زندگی می‌کرد.به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه‌رو شود، وارد تالاری شد که جنب‌و‌جوش بسیاری در آن به چشم می‌خورد.فروشندگان وارد و خارج می‌شدند، مردم در گوشه‌ای گفتگو می‌کردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی می‌نواخت و


ادامه مطلب...
ارسال توسط کاظم احمدی
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد