نوشته روی دیوار
تقدیمی ناچیز به تمامی مادران
مادر خسته از خرید برگشت و به زحمت زنبیل سنگین را داخل خانه کشید. پسرش دم در آشپزخانه منتظر او بود و می خواست کار بدی را که تامی کوچولو انجام داده، به مادرش بگوید.
وقتی مادرش را دید به او گفت: ...
ارسال توسط کاظم احمدی
آخرین مطالب